لطفا نظر خود را در مورد دو اصل اول منشور بيان کنید:
۱. آزادی اندیشه و بیان و نشر در همهی عرصههای حیاتِ فردی و اجتماعی بی هیچ حصر و استثنا حقِ همگان است. این حق در انحصارِ هیچ فرد، گروه یا نهادی نیست و هیچكس را نمیتوان از آن محروم كرد. كانونِ وبلاگنویسانِ ایران از این حق در تمام عرصهها به خصوص عرصهی فضاهای اینترنتی و وبلاگها دفاع میکند.
۲. كانونِ وبلاگنویسانِ ایران با هر گونه سانسورِ اندیشه و بیان مخالف است و خواستارِ امحای همهی شیوههایی است كه، به صورتِ رسمی یا غیررسمی، با فیلترینگ یا تهدید یا دستگیری مانعِ فعالیت وبلاگها و سایتهای اینترنتی میشود.
۲. كانونِ وبلاگنویسانِ ایران با هر گونه سانسورِ اندیشه و بیان مخالف است و خواستارِ امحای همهی شیوههایی است كه، به صورتِ رسمی یا غیررسمی، با فیلترینگ یا تهدید یا دستگیری مانعِ فعالیت وبلاگها و سایتهای اینترنتی میشود.
44بیان و اندیشه:
من با هر دو شرط ياد شده 100 % موافقم
دوست عزيز!
پرنوگرافی کودکان هيج نسبتی با بيان ندارد. جرمی است که از جرايم جهانشمول محسوب میشود و نقض بديهیترين حقوق انسانی است. با آوردن آن در حوزهی بيان و به بهانهی آن بيان را محدود کردن کاری جلو نمیرود.
آزادی بيان را به هر قيدی که محدود کنيم دستوپای خودمان را بستهايم.
زمستان است عزيز!
مگر "بيان" غير نشر هم داريم. هر بيانی وقتی "بيان" ناميده میشود که در معرض ديگری واقع شود.
قبل از بيان نبايد هيچمحدودتی وجود داشته باشد. بعد از بيان آنوقت اگر عملی مجرمانه بود بحث ديگری است که در اصول بعدي به آن پرداخته شده است. مثلا اصل سه که به آن میرسيم.
پس آزادی بيان بدون قيد و شرط!
ضمنا باز تاکيد میکنم پورنوگرافي کودکان "بيان" نيست و از بنياد عملي مجرمانه است.
زمستان است
ازادي بيان بي هيچ قيد و شرط
مساله پورنوگرافي کودک هم شامل اين ميشود و بايد
ازاد باشد ولي کسي که پورنوگرافي کودک را اشاعه
ميدهد از طرف قانون مورد تعقيب قرار ميگيرد
وحتي پليس انترپول شبکه ها را کشف و متلاشي ميکنند
بايد براي دفاع بي قيد و شرط ازادي بيان حتي براي اين
گونه افراد تلاش کرد .
و اما در مورد گذاردن لوگوي کانون در وبلاگشان خوب اين
افراد ميتوانند عکس مسيح يا پاپ را هم در گوشه وبلاگشان
گذارده بعد به ترويج پورنو گرافي به پردازند !!!!!
و البته شما بايد بدانيد اين حق را هم دارند . نانا
سلام ... موافق
تازه بعد از همه اين حرفها
دوست عزيز
من شخصا فکر ميکنم کاري که مدارس مذهبي از هر قماشي
مثل مدارس مسيحي ها يا حوزه هاي مسلمانان کارهائي
بسيار بدتر از اين شبکه هاي پورنوگرافي کودک با کودکان
ميکنند !!!!!
ايا کسي ميايد پيشنهاد بسته شدن اين مدارس را بدهد
و اگر هم کسي بدهد ايا درست است
مسلما با توجه به ازادي بي قيد و شدط بيان درست نيست
و براي درمان اين بيماري بايد راه ديگري يافت
ازادي بي قيد و شرط بيان پريود . نانا
ارنستوي عزيز
فرهنگي و غير فرهنگي نداريم
هم اکنون در ايران نيم ميليون فاحشه هستند
اگر کسي خواست راجع به انان و شرايط زندگي انها بنويسد
و تشريح وضعيت شغلي انان و خطراتي که جان انان را
تهديد ميکند را بيان کند چه گارانتي ميدهي که يک کره خر
حزب الهي اين را پورنوگرافي نخواند .
بابا بکنيد تو کله ها تون
ازادي بيان بي قيد و شرط .
در کنارش مبارزه با هر کسي که خواست افکار يا جسم ديگران
را مورد سو استفاده قرار دهد والسلام
هميچين که بگي اين گروه قرار نيست از شرايط ازادي بيان استفاده
کنه لبه تيغ رو گذاشتي روي گردن خودت ميفهمي دوست من !!!!! نانا
من با هرنوع متنی که به این صورت "جز مواردي كه به مثلاَ حقوق ديگران يا حيثيت ديگران لطمه مي خوردو ... " نوشته شود مخالفم، مخالفم، مخالفم و هزار بار مخالفم.
حیثیت دیگران لطمه می زند یا می خورد قابل اندازه گیری نیست و بعد می شود مثل حکومت جمهوری اسلامی که هر حرفی را بزنی به یک نفر لطمه خواهد خورد!! من و شما را به زندان بیندازند و شلاق بزنند و شکنجه بکنند آزادی بیان نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر.
کار ما اینجا دفاع از آزادی بیان است نه دفاع از حیثیت دیگران.
آزادی بیان از حیثیت دیگران مهم تر است مخصوصا اگر نامبرده رهبر باشد. رهبر باید تحمل هر نوع توهینی را داشته باشد در غیر این صورت می تواند برود درش را بگذارد ودیگری جای او را بگیرد.
من این کلمات را با عصبانیت می نویسم چون همین گفته ها و نوشته هاست که ما را به دامان دیکتاتوری می اندازد.
مورالیستها (Moralist) دنیا را خود به گند می کشند بعد ادعای مورالیستی دارند!
اگر کسی عکس پرنوگرافی در وبلاگش گذاشت آنها که دوست ندارند نگاه نمی کنند. اگر کسی از کودکی عکس پرنو گرفت در آغاز کاری غیر قانونی و غیر انسانی انجام داده و آن بحث آزادی بیان نیست آن جرمی است جدا از آزادی بیان.
دوستان
بذاريد يه مثال براتون بزنم تا دستگيرتون بشه
چند سال پيش مادونا خواننده امريکائي يه کتاب
در اورد که راجع به خاطرات و عکسهاي خودش بود
تو اين کتاب چند عکس هم که از خودش با چند مرد
در تختخواب داشت گذاشته بود .
عده اي از گذاشتن اين کتاب در کتابخانه هاي عمومي
که بچه ها هم استفاده ميکنند سعي کردند جلوگيري کنند
ولي يه کتاب دار از نيويورک تهديد کرد که اين مساله را پرونده
کرده به سوپريم کورت خواهد برد .
بعد از اين قضيه اين اخلاقيون خفه خون گرفتند و کتاب مادونا
در کتابخانه هاي عمومي دولتي در اختيار هر کس که بخواهد
هست .
يادتون باشه ازادي بيان اگر و اما و بشرطي که نداره
ازادي بيان بي قيد و شرط
بعد با مشگلات ميتوان قانوني برخورد کرد . تمام . نانا
ارنستوي عزيز
پس اگه اين طور که تو ميگوئي است
ميتواني اسمش را بگذاري( کانون وبلاگ نويسان مخالفان
پورنو گرافي بچه و عکسهاي اروتيک مادونا )
که البته با همچين تيتري من يکي
ترجيح ميدهم صبر کنم تا وقتي که يک کانون وبلاگ
نويسان .
درست شد برم عضوش بشم . نانا
ارنستوی عزيز!
حرفتان در کل درست است اما جایاش اينجا نيست.
در آييننامهي مربوط به عضويت يا لغو عضويت است.
اجازه بده با استثناها اصلی کلی را مخدوش نکنيم.
ارنستوي عزيز
بذار برات يک مثال ديگه بزنم
تو نميتوني بگي من مخالف اعدام هستم فقط بايد مرداني
که به بچه ها تجاوز ميکنند و بعد انها را ميکشند اعدام کرد !!
همگي ما در برابر عملي به اين شنيعي منقلب ميشويم ولي
بايد در نظر بگيري که طبق اخرين تحقيقات و مطالعات روان پزشکي
افرادي که دست به اين اعمال ميزنند خود در کودکي مورد تجاوز
قرار گرفته اند .
بنابر اين وقتي ريشه معضل را ميشناسي
بايد بگوئي من با اعدام مخالفم . پريود
ولي سعي و تلاش براي حفاظت بچه ها و بررسي وضع بيماراني
اينچنين که در کودکي مورد تجاوز قرار گرفته اند نمائي .
ميدوني دوست من يه سري پرنسيپ هست که استثنا بر نميداره . نانا
من در صورت بيان آزادی بی حد و حساب از عضويت در اين گروه انصراف خواهم داد.
مشکل ما در ايران وجود مجازات برای جرم نيست مشکل اين است که:
1) بعضی مجازاتها مثل شلاق زدن يا اعدام طبق استانداردهای امروزی بشر غير انسانی تلقی می شود.
2) تناسب بين جرم و جريمه يا وجود ندارد يا مطابق استانداردهای بدوی تايين شده است.
3) سيستم دمکراتيک برای نظارت بر کار قضات وجود ندارد. کانون وکلا يا نمايشی است يا فاقد هرگونه قدرت نظارت و اعمال نظر.
4) قوانين مدنی يا بر اساس نظر عموم تهيه نشده يا فاقد مکانيزمی است که با تغيير تدريجی فرهنگ عمومی خود را با آن هماهنگ کند.
بنابرين ما بايد در اساسنامه خود مرزهايمان را مشخص کنيم و بطور خاص بر ضد هر رفتاری که با حقوق کودکان در تضاد است موضع بگيريم اما:
1) مجازاتهايمان بايد انسانی باشد، فی المثل آبروی شخص خاطی را حفظ کنيم.
2) جريمه متناسب باشد و بشيوه دمکراتيک تعيين شود، مثلا تعليق يک عضو برای مدتی کوتاه آنهم بعد از يک رای گيری عادلانه
3) به اعضای مخالف تصميمگيریها اجازه بدهيم که نقد خود را منتشر کرده و برای تغيير نظر اکثريت تلاش کنند.
4) مکانيزمهايي برای تغيير اساسنامه يا نوشته شدن متممهايي پيشبينی شود.
بهرحال، لازم است که جدی و واضح بگم که من با هرج و مرج مخالفم و تحت هيچ شرايطی حاضر نخواهم بود کوچکترين ارتباطی با گروهی که "پورنوگرافی کودکان" را تحريم نکند داشته باشم.
با احترام و دوستی
علی
بعضی از موارد که به عنوان اساسنامه مورد نظرخواهی قرار میگیرد نیازی به بحث و تبادل نظر ندارد مثلا در دنیا حق ازادی بیان برای همه اقشار و مذاهب و رنگها وجود دارد محدودیتها و تبصره هایش هم سالها است که در نظر گرفته شده . فکر می کنید که حالا باید برای این موضوع تبادل نظر کرد . درست است که در کشور ما محدودیتهایی وجود دارد اما این به ان معنا نیست که ما هم باید در مورد ان با هم بحث کنیم .
ارنستو عزيز! و زمستان نازنين!
متاسفانه سنگبنای کژی که در بحث کذاشتيد کار را به اينجا کشاند که علی عزيز بردارد بنويسد:
"بهرحال، لازم است که جدی و واضح بگم که من با هرج و مرج مخالفم و تحت هيچ شرايطی حاضر نخواهم بود کوچکترين ارتباطی با گروهی که "پورنوگرافی کودکان" را تحريم نکند داشته باشم."
آخه اساسا چيزی به نام پرنوگرافی کودکان تا کنون در وبلاگها مطرح بوده؟ من نمیفهمام اين دو اصل منشور چه ارتباطی با پرنوگرافی کودکان دارد؟
جالب است دو روز ديگر میروند در وبلاگستان هم جار میزنند که اين کانون مدافع پرنوگرافی کودکان است!
هر وقت صحبت از آزادی میکنيم همينطور میشود فوری میگويند اينها میخواهند فساد را ترويج کنند و هرجومرج بياورند!
دوستان عزيز!
خواهش میکنم برای اين که شيرازهی کار از دست نرود. اگر نسبت به اين دو بند انتقادی داريد حتما پيشنهاد جايگزين خود را بنويسيد. مثلا بگوييد: اين کلمه يا اين جمله بايد عوض شود و اين گونه شود. يا اين جمله اضافه شود. بحث کلی نکنيم که به جای نمیرسيم.
من با این دو اصل بدون هیچ گونه تغییری موافقم.
های
من با این دو اصل کاملاً موافقم
بای
های
من با این دو اصل کاملاً موافقم.
بای
من کاملا با این دو اصل موافقم و فکر نمیکنم نیازی به تغییر دادن کلمات آن باشد.
ولی نکتهای را میخواستم مطرح کنم، برخی مسائل وجود دارند که حتما لازم نیست در منشور گنجانده شود. مثلا همین موضوع پورنوگرافی. هدف کانون گسترش آزادی بیان اندیشه در وب است، اما مطرح کردن پورنوگرافی و یا هر چیز محدود کننده دیگری در منشور با هدف اصلی منشور در تناقض است.باید بدانیم که قرار نیست کانون در مقابل همه مسائل اینترنت پاسخگو باشد!
من هم با دو اصل بصورت ذکر شده موافقم بيشتر به اين دليل که ما بطور بالقوه از جامعه محافظه کار و بسته ای ريشه گرفته ايم و بنابرين لازم است که فعلا روی رفع نقطه ضعفهامان پافشاری کنيم, يعنی اصل را بر آزادی بگذاريم
در عين حال پيشنهاد می کنم که شرح مذاکراتمان در اينجا بعنوان مبنايی باقی بماند تا در آينده در اتخاذ تصميم برای مقابله با خطاهای احتمالی ازان بهره بجوييم
با دوستی و احترام :)
من نيز با اين دو اصل موافقم. من هم براي خودم تبصره هايي دارم ولي فعلا دست نگه مي دارم، چرا که اين تنها دو بند از اين منشور مي باشد؛ آزادي انديشه و بيان و نشر آن در وبلاگ به هر نحو حق هر انسان است و برخورد با موارد غير قانوني مسئله اي جدا از بحث کانون مي باشد.
من نيز خود با اين اصل که انسان تا آنجايي مي تواند از حقوق و آزاديهاي خود استفاده کند که به ديگران لطمه نزند، کاملا موافقم ولي اينجا بحث در مورد پايه و اصل حقوق انساني مي باشد و به تبصره ها و استثناها نمي پردازد.
بهرحال من فکر مي کنم بايد صبورتر بود و به خودمان و ديگران اجازه رشد داد.
اگر اين گفته زيرين اميد ميلاني صحت دارد
من مصرانه خواهان دليل قانع کننده براي ان هستم .نانا
البته دشواری چندانی هم وجود ندارد: از قرار شورای نگهبان انجمنی که هنوز تشکیل نشده، صلاحیت مرا برای حتی عضویت موقت هم رد کرده، و به هر حال وقتی دستمان به عضویت نمیرسد، بررسی درستی یا نادرستی عضوشدن کار بیهودهیی است
نانای عزیز این چه حرفی است که می زنی
آقای امید که سهل است اگر خود جنتی هم بیاید اینجا در برویش باز است.
حالا اگر ایشان تقاضایی کرده اند من که میلها را باز می کنم هنوز چینین نامی ندیده ام و حتی اگر هم با نامی دیگر ثبت نام کرده باشند حتمآ یا پاسخ را دریافت کرده اند یا خواهند کرد
ننوشتی این نقل قول را از کجا گیر آوردی.
مگر خود تو شکایت نکردی که دعوتنامه برایت نیامده و در پاسخت نوشتم که صبر کن عزیزجان تعداد زیاد است و ثبت نامها را من تنها انجام میدهم و این کار هم بسیار وقت گیر است.
همه چیز هم بصورت هندلی ثبت می شود
درضمن باید برای تایید صحت و واقعی بودن هویت متقاضی هم بچه های دیگر روی اسامی کار کنند.
درهرصورت تا همین الان من هنوز تقاضایی از امید دریافت نکرده ام.
خشت زن عزیز ای کاش می نوشتی کدام ارزشهای اجتماعی را می گویی آنها که دخترکان ایران زمین را برای ارضای شیوخ عرب به خلیج می فرستند و بعد اجساد سوء استفاده شده شان را به ایران برمی گرداند می گویی یا ارزشهایی دیگری را که حکومت الله در ایران جاری کرده!؟ ارزشهایی باقی نمانده که ما با نوشتن آنها را پایمال کنیم.
به جرات می توانم بگویم جامعه ایران از این نظر حداقل در دنیا مقام اول را دارد، منظورم فروریزی ارزشها در مدت کمتر از ربع قرن. چیزی که در نقاط دیگر دنیا شاید قرنها طول بکشد، در ایران خودمان ملاها این کار را حداقل با مهارت کامل انجام دادند و نیازی به من و شما ندارند.
دوستان عزيزي که مرا ميشناسيد
از نخستين روزي که شما را شناخته ام هرگز هيچ اتفاقي
اين چنين مرا خوشحال نکرد که از پيوستن اميد ميلاني به
اين کانون خوشحال شدم .
استقبال اميد ميلاني براي پيوستن به همگي ما نشانه اي
از بلوغ فکري او است .
اگر کساني از شما تصور ميکنيد که اميد ميلاني گه گاهي در دفاع
از اين رژيم مطالبي مينويسد بايد بگويم اين حق اوست و بر مبناي
اصل ازادي بي قيد و شرط بيان ازاد است که هرچه ميخواهد بنويسد
انچه که توجه شما را به ان جلب ميکنم اين است که ما مخالفان اين
رژيم بايد قادر باشيم با استدلال و فکت و فيگور در برابر سخنان او
جواب داشته باشيم و اگر در گذشته و اينده بجاي بحث با او او را
نديده گرفته ايم پس با عرض معذرت از همگي خاک بر سر ما
البته بايد نظر شخصي خود را راجع به اميد ميلاني بدهم
به نظر من اميد بيشتر از انکه مبارز يا سياسي باشد روحي هنرمند
دارد و با اين روح هنرمندانه هنگامي که بر مسائل سياسي تمرکز
ميکند گاها پرت و پلا ميگويد .
من شخصا به اميد و کساني چون اميد خوش امد ميگويم و باري ديگر
به عنوان يکي از مسن تر به همه ياد اور ميکنم همگي ما در يک قايق
هستيم و غرق شدن قايق به معني مرگ همي ماست . موفق باشد نانا
ما در برهه ای هستیم که باید به فکر اصل وجود آزادی فکر کنیم ونه سواستفاده از آزادی و یا آفات آن. هیچ کس منکر سو استفاده احنمالی از آزادی نیست ولی الان آزادی بیان در ایران مثل یک جنازه در حال موت است که اول بفکر حیات و احیا آزادی باید بود. لذا من در بست با این دو اصل موافقم.
من با هر دو گزينه موافق هستم و آزادي در حوزه انديشه را بدون هيچ قيد و شرطي قبول دارم و نظارت قدرت بر اين حوزه ره شديدا غير راهبردي دانسته و از هر دو شرط ياد شده دفاع كامل مي كنم.
مهران عزيز!
دوران انوشيران و جامعهي کاستی که فقط سواددارها حق رای داشته باشند قرنهاست که به سر آمده است. ضمنا بزرگترين فجايع بشری را باسوادها انجام دادهاند!
به هر حال متوجه نشدم اين موضوع چه رابطی به اصول اول و دوم مشنور دارد. بالاخره برای وبلاگ نوشتن به ميزانی از سواد نياز است.
زمستان است عزيز و ارنستوی نازنين!
از برخورد مسولانهیتان به سهم خودم تشکر ميکنم.
همانطور که خود شما هم يادآور شديد مسلما مشنور به کليات ميپردازد و من تصور ميکنم وقتی از قيود جهانی استفاده ميکنيم کافی است و در مشنور نبايد وارد مصاديق شويم.
دوستان عزيز!
ظاهرا بحث در مورد دو اصل اول منشور به اندازهي کافي صورت گرفته است. البته مجددا وقتی کل منشور را مي خواستيم تصويب کنيم ميتوانيم به اين اصول نگاهی دوباره بياندازيم.
اگر موافق هستيد اصل بعدی را پست کنيم.
من با اين دو اصل تا حدودی موافقم اما بايد يک مساله ای مشخص بشه کاملا، اون اينه که آزادی بيان فقط در همه عرصه های حيات فردی و ... ، حالا اگه يکی پيدا شه و با اسم آزادی بيان بخواد عقايدی رو منتشر کنه که جلوی آزادی های فردی رو بگيره و به حقوق بشر اسيب برسونه مسلما نبايد جزء اين منشور آزادی قرار بگيره، همونطور که کورش بزرگ در منشور حقوق بشر خودش ميگه " من اعلام می کنم که هر کسی آزاد است هر دين و آيينی را که ميل داردبرگزيند و در هرجا که می خواهد سکونت گزيند و به هرگونه که معتقد است عبادت کند و معتقدات خود را به جای آورد و هر کسب و کاری را که می خواهد انتخاب نمايد، تنها به شرطی که حق و حقوق کسی را پايمال ننمايد و زيانی به حقوق ديگران وارد نسازد."
اميدوارم راهی رو که شروع کرديد با قدرت به سرانجام برسونيد.
بدرود
http://ansoye-napeyda.blogspot.com/
من با اين دو اصل تا حدودی موافقم اما بايد يک مساله ای مشخص بشه کاملا، اون اينه که آزادی بيان فقط در همه عرصه های حيات فردی و ... ، حالا اگه يکی پيدا شه و با اسم آزادی بيان بخواد عقايدی رو منتشر کنه که جلوی آزادی های فردی رو بگيره و به حقوق بشر اسيب برسونه مسلما نبايد جزء اين منشور آزادی قرار بگيره، همونطور که کورش بزرگ در منشور حقوق بشر خودش ميگه " من اعلام می کنم که هر کسی آزاد است هر دين و آيينی را که ميل داردبرگزيند و در هرجا که می خواهد سکونت گزيند و به هرگونه که معتقد است عبادت کند و معتقدات خود را به جای آورد و هر کسب و کاری را که می خواهد انتخاب نمايد، تنها به شرطی که حق و حقوق کسی را پايمال ننمايد و زيانی به حقوق ديگران وارد نسازد."
اميدوارم راهی رو که شروع کرديد با قدرت به سرانجام برسونيد.
بدرود
موافقم دیگه !!
ariyak.persianblog.com
من با هر دوي اين اصول موافقم .
ادمين گرامي احتمالا سر همگي شماها شلوغ است
ولي اگر وقتي پيدا شد نام وبلاگ مرا هم در ليست اعضا
بياوريد . با تشکر نانا
لرد عزيز!
کاملا موافقام اگر تو يا ساير دوستان بهخصوص بامداد عزيز که سروايراستار بزرگ کانون هستند خواهش میکنم واژهْی مناسبتری را پيشنهاد کنند.
نوید هستم از بلاگ نیک
من در وبلاگم از مطالب تاریخ ایران زمین مینویسم و به همین علت هم
روزانه 2 الی 3 ایمیل ویروسی دریافت میکنم
من با 2 اصل منشور ت به اینجا موافقم و اعلام رای مثبت میکنم به 2 اصل نوشته شده
www.nikkar.blogsky.com
nvnik@walla.com
YAHOO ID: nvnik1366
1-پيشتر در گروه ياهوي گروه و قبل از تشکيل اين وبلاگ، نظراتام را دربارهي منشور و اساسنامهي پنلاگ نوشته بودم. احتمالا بعضي از اعضا آن را خواندهاند و به احتمال زياد، تعداد بيشتري هم آن را نخواندهاند. در آن زمان سعي کرده بودم بخشي از منشور و اساسنامه را نقد کنم. با اينکه در آن زمان (حدود يک ماه پيش) بيشتر اعضا درگير راهاندازي و سازماندهيي فنيي ماجرا بودند، اما باز هم بخشهايي از نقدم موثر واقع شد و باعث تغيير بندهايي از منشور شد. در واقع شبح با بعضي از قسمتهاي نوشتهي من موافق بود و تغييراتي در منشور داد. با اينحال، بخشهاي بيشتري از کل ماجرا به بحث گذاشته نشد. دليل چنين موضوعي واضح است و زياد به آن نميپردازم. به جاياش آن نوشتهها را در جاي در دسترستري قرار ميدهم (مثلا penlog2.blogspot.com و www.sologen.net (سايت شخصيام)) تا اگر کسي خواست آنها را بخواند و به آنها فکر کند. به هر حال ...
2-فعلا قرارست تنها دربارهي دو بند اخير منشور نظرمان را اعلام کنيم. اما من همانطور که پيشتر گفته بودم، با چنين روشي موافق نيستم. بررسيي بند-بند يک نوشتهي دقيق (يا حداقل نوشتهاي که قرارست دقيق باشد)، با اينکه لازم است اما کافي نيست. دليلاش آشکارست: من نوعي بند 1 را ميخوانم. به نظرم بد نميآيد و با آن موافقت ميکنم گرچه در گوشهي ذهنام به خاطر ميسپارم که بايد يک جايي مسالهام اصلاح شود. بعد ميروم سراغ بند 2. دربارهي آن هم همين نظر را دارم ولي مثل قبل منتظر بندهاي ديگر ميمانم. در همين حال، نکتهي بند 1 (که مثلا هفتهي پيش بحثاش شده بود) تقريبا از يادم ميرود و توجه من معطوف به مسالهي بند 2 ميشود. اين بازي ادامه پيدا ميکند تا به بند آخر ميرسم. آنک دستگاهي از گزارهها خواهم داشت که با هر کدام از بندهاياش تا حد خوبي موافقام ولي وقتي بعدا ميخواهم از کليت آن براي حل مشکلي استفاده کنم به سختي گير ميکنم: آن گزارهها اصلا کليت ندارند!!!
با اينکه علاقهاي ندارم به عنوان ساز مخالف شناخته شوم، اما بر خود لازم (و بلکه واجب انساني) ديدم نظرم را بيان کنم. آيا راه حلي پيشنهاد ميکنم؟ بله!
پيشنهاد ميکنم دو سري پست به طور موازي تعقيب شود. يک سري پست دربارهي بند بند منشور باشد (مثل هميناي که هست) و يکاي هم دربارهي کليت منشور. در دومي، هر کسي ميتواند نظرش را دربارهي کل منشور اعلام کند و در سريي اول نيز آرام آرام دربارهي هر بند با دقت بيشتري پيش ميرويم. در آخر، دوباره از بند اول بحث ميکنيم و به بند آخر ميرسيم (يعني دو بار کل بندها را مرور ميکنيم و يک بار هم به طور موازي کليت آن را بررسي ميکنيم). اگر پس از مرور دوم همه چيز منطقي و سازگار ميآمد که سراغ ادامهي کار –يعني اساسنامه- ميرويم وگرنه اين دور را تکرار ميکنيم. آيا اين روش خيلي خوب است؟ مطمئن نيستم.
3-بند 1 منشور به دليل وجود کلمهي آزادي بحثانگيز است. يکي از اعضا مثال پورنوگرافيي کودکان را مطرح کرد و گفت اين با بند 1 تناقض دارد. درست مثل هر بحث ديگري، عدهاي موافق بودند و عدهاي مخالف. عدهاي ميگفتند ميبايست منشور تغيير پيدا کند و مثلا بيان بدارد که اگر آزادي باعث آسيب به ديگران ميشود، جايز نيست. عدهاي ديگر -به درستي- اعتراض ميکردند که اين شيوه به همان روش حکومتهاي توتاليتر منتهي ميشود و جاي تفسير قدرتمندان را باز ميگذارد (چه کسي ميگويد نوشتهي من باعث تشويش اذهان عمومي ميشود يا خير؟ چه کسي حق دارد چنين چيزي بگويد؟ هيچ کس! البته در همين جمع خودمان و از بين طرفداران بي حد و حصر آزاديي بيان چنين چيزي به من گفته شد و يک بار تقاضا شد که ديگر حرفي نزنم. بگذريم ...).
مشکل چيست؟ مشکل در اين است که "آزادي" مفهوم مشخصي ندارد. پورنوگرافي کودکان، نشان دادن صحنهي قتل ديگران و فحش و ناسزا گفتن بي برو برگرد از مصاديق آزاديي بيان است. در ضمن اگر کسي از پورنوگرافيي کودکان خوشاش نميآيد –که من هم خوشام نميآيد و آن را غيرانساني ميدانم- نميتواند با اضافه کردن بندي در اساسنامه که در آن صاحبان سايتهاي پورنوگرافيي کودکان اجازهي عضويت ندارند، مشکل را حل کند چون با همين بند منشور تناقض پيدا خواهد کرد. قبول دارم که حل چنين مسالهاي –حدود آزادي- بسيار پيچيده و بغرنج است، اما اگر آن را در اينجا حل نشده رها کنيم بعدا بدجوري يقهمان را ميگيرد. به گمانام اين مهمترين کاري است که ميتوانيم بکنيم.
سلام ...
بنظر من بند به بند به پیش برویم و یا مثل بعضی از دوستان بندهای تازه ارائه کنیم و سپس آخر سر کل منشور را زیر نطر بگیریم بهتر هست.
اما جریان پورنوگرافی کودکان و ربطش به آزادی بیان رو نفهمیدم.
آزادی بیان و اندیشه و انجام اعمال ناشایست و ضد بشری چه ربطی به هم دارد؟؟؟
اولا که من طرفدار آزادی بیان و اندیشه بدون قید و شرط هستم و با اینکه بطور کل از دولت و پلیس و قضات خوشم نمیاد و دل خوشی ندارم اگر چنین اشخاصی بهم برخورند شکایت من فوری و بدون قید و شرط هست و درین مورد حاضرم با هر دولتی و ارگانهای دولتی همکاری کنم و درین شک ندارم که دوستان هم همینطور فکر میکنند
من نمیفهمم که آزار و اذیت کودکان و کیف کردن ازین آزار اصلا چه ربطی به آزادی بیان و اندیشه دارد.
ازادی بدون شرط به این معنی نیست که ما طرفدار سرکوب، آزار و قتل و ... هستیم اما اگر شروط بگذاریم هرکی که مخالف اندیشه و فکری هست میتواند بگوید این سخن من را ازار میدهد، پس خفه شو
های
من با این دو اصل با همین انشاء موافقم.
دوستان اگر کسی در بلاگش به پورنو کودکان پرداخت بعداً در مورد وضعیتش در کانون به طور جمعی تصمیم خواهیم گرفت.
چون ظاهراً همین یک موضوع مورد بحث همه است پس حواله اش بدهید به تصمیم گیری های داخلی کانون و اسانامه را به همین صورت بهتر است بپذیریم.
قربون همتون بشم
سیامک
http://khakeiran.blogspot.com
با هر دو ماده موافقم
http://jens-e-dovom.p[ersianblog.com
g-z عزيز!
جلوي آزادي افراد حتا اگر تهمتزدن باشه را نميشه گرفت اما ميتونيم در آييننامه عضويت مسايلي مثل ناسزاگويي يا تهمت زدن را مطرح کنيم و براي اينکارها مجازاتهايي يا حتا اخراج از کانون را تعيين کنيم که به بحثهاي آييننامهیی برميگردد.
در منشور ميگوييم انسانها آزاد هستند هر بياني دارند مطرح کنند و کسي حق محدود کردن اونها را ندارد.
صحیح است...احسنت:)
Post a Comment
<< خانه